آخرین مطلب ارسال شده به همراه تصویر
اهلِ حقیقت، آزاده جانان، همواره در بیابان زیسته اند و خداوندگارانِ بیابان بوده اند. امّا فرزانگانِ نامدارِ خوش عَلَف، این جانورانِ بارکش، در شهرها می زیند. زیرا همیشه چون خر گاریِ مردم را می کِشند.
از بیشتر مراجعه کنندگان می پرسم:«دقیقا از چه چیز مرگ می ترسید؟» پاسخهای مختلفی که به این پرسش می دهند، غالبا به درمان سرعت می بخشد. پاسخ جولیا «همه کارهایی که انجام نداده ام» به جانمایه ای اشاره می کند که برای همه آنهایی که به مرگ می اندیشند یا با آن روبرو می شوند اهمیت دارد: رابطه دوجانبه بین ترس از مرگ و حس زندگی نازیسته. به عبارت دیگر هرچه از زندگی کمتر بهره برده باشید، اضطراب مرگ بیشتر است. در تجربه کامل زندگی، هرچه بیشتر ناکام مانده باشید، بیشتر از مرگ خواهید ترسید.
نیچه این عقیده را با قوت تمام در دو نکته کوتاه بیان کرده است:«زندگی ات را به کمال برسان و به موقع بمیر.» همان طور که زوربای یونانی با گفتن این حرف تاکید کرده است:«برای مرگ چیزی جز قلعه ای ویران به جا نگذار» و سارتر در زندگی نامه خودنوشتش آورده: «آرام آرام به آخر کارم نزدیک می شدم... یقین داشتم که آخرین تپشهای قلبم در آخرین صفحه های کارم ثبت می شود و مرگ فقط مردی مرده را درخواهد یافت.»
انسان در حقیقت حیوانی وحشی و تنفرانگیز است که ما او را فقط در حالت رام و مهار شده می شناسیم، این حالت را تمدن نامیدهاند.
2 دیدگاه
نام کاربر
اگر گربه را نوازش کنی، خرخر می کند؛ و همین طور نیز به صورت اجتناب ناپذیری بر چهره انسانی که مورد ستایش واقع می شود، شادی و شعف نقش می بندد.
نام کاربر
اگر گربه را نوازش کنی، خرخر می کند؛ و همین طور نیز به صورت اجتناب ناپذیری بر چهره انسانی که مورد ستایش واقع می شود، شادی و شعف نقش می بندد.
نام کاربر
اگر گربه را نوازش کنی، خرخر می کند؛ و همین طور نیز به صورت اجتناب ناپذیری بر چهره انسانی که مورد ستایش واقع می شود، شادی و شعف نقش می بندد.
نام کاربر
اگر گربه را نوازش کنی، خرخر می کند؛ و همین طور نیز به صورت اجتناب ناپذیری بر چهره انسانی که مورد ستایش واقع می شود، شادی و شعف نقش می بندد.,